با تو
میدانم چرا اما تو را هر جا که می بینم
کسی انگار می خواهد زمن تا با تو بنشینم
تن یخ کرده آتش را که می بیند چه می خواهد؟
همانی را که می خواهم تو را وقتی که می بینم
تو تنها میتوانی آخرین درمان من باشی
و بی شک دیگران بیهوده می جویند تسکینم
[ دوشنبه 89/11/25 ] [ 8:19 صبح ] [ مجتبی نصیری ]