پيام
دكتررحمت سخني Dr.Rah
89/7/18
آوا و مجتبي
گفتي:
"سکوت کن.
که سکوت تو ديدني است"
گفتم:
"زين بعد
فرياد خواهم زد
اندوه پاره هاي دل من
شنيدني است"
آوا و مجتبي
با قلم ميگويم:
- اي همزاد، اي همراه،
اي هم سرنوشت..
هر دومان حيران بازيهاي دورانهاي زشت.
شعرهايم را نوشتي..
دستخوش؛
اشكهايم را كجا خواهي نوشت؟
آوا و مجتبي
از غم نامردمي پشتم شکست....
آوا و مجتبي
طبيبان بر سر بالين من آهسته مي گفتند..
که امشب تا سحر اين عاشق دلخسته مي ميرد..
زه هر جا بگذرد تابوت من غوغا به پا خيزد..
چه سنگين مي رود اين مرده از بس آرزوها داشت!