سلام دوستانم چند بیت شعر داشتم گفتم که در وبلاگم بنویسم امیدوارم خوششتان بیاید
با من بی کس تنها شده یارا تو بمان همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان
چه خوش آنکه حلقه های سر زلف باز کنی دیوانگان سلسله ات را رها کنی
کار جنون ما به تماشا کشیده است یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی
هر آنکس که در کیسه اش زر بود متینش بخوانند اگر خر بود
هر آنکس که در کیسه اش نیست زر شغال است اگر زی غم نر بود
ابرو به ما کج نکن ما دل شکسته ایم خاکستریم و سر آتش نشسته ایم
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
نفسم در نمیآید به چشمام خواب نمی آید دلم تو رو میخاد دل من غصه میخاد..........
[ دوشنبه 86/4/4 ] [ 8:40 صبح ] [ مجتبی نصیری ]