هو اللطیف

مطالب مفید، دلنوشته ها و ... این وبلاگ تقدیم به همه بیداردلان

30 نکته از بزرگان

1- هر که با بدان نشیند نیکی نبیند.

2- همیشه در هنگام هجوم سختی ها، خویشتن را با یادگارهای شیرین گذشته و امیدهای زیبای آینده دلگرم کنند.                   لرد آویبو

3- با سخن گفتن از صلح دنیا امن نمی شود.              ناپلئون

4- مردمان را عیب نهانی پیدا مکن، که مر ایشان را رسوا کنی، و خود را بی اعتماد. هر که علم خواند و عمل نکرد بدان ماند که گاو راند و تخم نیفشاند.          سعدی

5- به نظر من رمز موفقیت آماده شدن برای هر چیزی قبل از فرا رسیدن آن است.   هنری فورد

6- اگر چند باشد شب دیرباز                                  بر او تیرگی هم نماند دراز

شود روز چون چشمه رخشان شود                     جهان چون نگین بدخشان شود

7- به توانایی خود ایمان داشتن نیمی از کامیابی است.     ژان ژاک روسو

8- پیروزی هر چه دشوارتر به دست آید، لذتش بیشتر است.   ویلیام شکسپیر

9- از تن بی دل طاعت نیاید و پوست بی مغز بضاعت را نشاید.   سعدی

10- زیبایی قضیه منطقی است که صغرای آن چشم، کبری آن قلب، و نتیجه اش شوق است.   سقراط

11- نه هر که به صورت نکوست، سیرت زیبا در اوست. کار اندرون دارد نه  پوست. سعدی

12- شیرین کلامی توأم با حیا، زیباترین زینت زنان است.   اوریسپید

13- خوشبختی پروانه ای است که اگر آرام بنشینید، روی سر شما خواهد نشست.

 دیوید هیوم

14- ضعیفی که با قوی دلاوری کند، یار دشمن است در هلاک خویشتن.    سعدی

15- موفقیت آدم های کم ظرفیت، مقدمه گستاخی آنهاست.           مثل ایتالیایی

16- برای اینکه هیچ وقت روبه روی قاضی نایستی، همیشه پشت سر قانون راه برو.

مثل اینگلیسی

17- بی هنران هنرمند را نتوانند که بیننند. همچنان که سگان بازاری سگ صید را مشغله برآرند و پیش آمدن نیارند. یعنی سفله چون به هنر با کسی نیاید به خبثش در پوستین افتد.        سعدی

18- حکیمی که با جهال در افتد توقع عزت ندارد و اگر جاهلی به زبان آوری بر حکیمی غالب آید، عجب نیست که سنگی است که گوهر همی شکند.          سعدی

19- جوهر اگر در خلاب افتد، همچنان نفیس است و غبار اگر به فلک رسد همان خسیس. استعداد بی تربیت دریغ است و تربیت نامستعد ضایع. خاکستر نسبی عالی دارد که آتش جوهر علوی است، ولیکن چون به نفس خود هنری ندارد با خاک برابر است، و قیمت شکر نه از نی است، که آن خود خاصیت وی است.        سعدی

20- مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید. دانا چو طبلة عطار است، خاموش و هنر نمایی، و نادان خود طبل غازی بلندان آواز و میان تهی.           سعدی

21- جوانمرد که بخورد و بدهد به از عابد که روزه دارد و بنهد. هر که ترک شهوت از بهر خلق داده است، از شهوتی حلال در شهوتی حرام افتاده است.

22- اندک اندک خیل شود و قطره قطره سیلی گردد. یعنی آنانکه دست قوت نداند سنگ خورده نگه دارند تا به وقت فرصت دمار از دماغ ظالم برآرند.        سعدی

23- معصیت از هر که صادر شود نا پسندیده است و از علما ناخوبتر؛ که علم سلاح جنگ شیطان است. و خداوند سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد.  سعدی

24- درویش ضعیف حال را در خشکی تنگ سال مپرس که چونی؟ الا به شرط آنکه مرحم ریشش بنهی و معلومی پیشش.    سعدی

25- دو چیز محال عقل است: خوردن بیش از رزق مقسوم و مردن پیش از وقت معلوم. سعدی

26- به نانهاده دست نرسد و نهاده هر کجا هست برسد.    سعدی

27- حسود از نعمت حق بخیل است و بنده بیگناه را دشمن می دارد.

28- مراد از نزول قرآن، تحصیل سیرت خوب است نه ترتیل سورت مکتوب. عامی متعبد، پیادة رفته است و عالم متهاون، سوار خفته. عاصی که دست بردارد، به از عابد که در سر دارد.

29- یکی را گفتن عالم بی عمل به چه ماند؟ گفت: به زنبور بی عسل.        سعدی

30- هر که در پیش سخن دیگران افتد، تا مایة فضلش بدانند، پایة جهلش معلوم کند.  سعدی



[ یکشنبه 86/6/25 ] [ 10:30 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

きらきら