هو اللطیف

مطالب مفید، دلنوشته ها و ... این وبلاگ تقدیم به همه بیداردلان

ضرب المثلهایی که با س شروع می شود

 

سال به دوازده ماه ما می بینیم یکدفعه هم تو ببین !
 

سال به سال دریغ از پارسال !
 
سالها میگذاره تا شنبه به نوروز بیفته !
 
سالی که نکوست از بهارش پیداست !

 
سبوی خالی را بسبوی پر مزن !
 
سبوی نو آب خنک دارد !
 
سبیلش آویزان شد !
 
سبیلش را باید چرب کرد !
 
سپلشت آید و زن زاید و مهمان عزیزت برسد !
 
سخن خود تو کجا شنیدی، اونجا که حرف مردمو شنیدی !
 
سر بریده سخن نگوید !
 
سر بزرگ بلای بزرگ داره !
 
سر بشکنه در کلاه، دست بشکنه در آستین !
 
سر بی صاحب میتراشه !
 
سر بیگناه، پای دار میره اما بالای دار نمیره !
 
سر پیری و معرکه گیری !
 
سر تراشی را از سر کچل ما میخواد یاد بگیره !
 
سر حلیم روغن میرود !
 
سر خر باش، صاحب زر باش !
 
سر را با پنبه میبرد !
 
سر را قمی می شکنه تاوانش را کاشی میده !
 
سر زلف تو نباشد سر زلف دگری !
 
سرش از خودش نیست .
 
سرش به تنش زیادی میکنه !
 
سرش به کلاش میارزه !
 
سرش بوی قرمه سبزی میده !
 
سرش توی حسابه !
 
سرش توی لاک خودشه !
 
سرش جنگه اما دلش تنگه !
 
سرش را پیراهن هم نمیدونه !
 
سر قبری گریه کن که مرده توش باشه !
 
سر قبرم کثافت نکن از فاتحه خواندنت گذشتم !
 
سر کچل را سنگی و دیوانه را دنگی !
 
سر کچل و عرقچین !
 
سرکه مفت از عسل شیرین تره !
 
سرکه نقد بهتر از حلوای نسیه است !
 
سرکه نه در راه عزیزان بود --- بار گرانیست کشیدن بدوش ! (( سعدی ))
 
سر گاو توی خمره گیر کرده !
 
سر گنجشکی خورده !
 
سر گنده زیر لحافه !
 
سرم را میشکنه نخودچی جیبم میکنه !
 
سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی --- که ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی .
 
سرنا را از سر گشادش میزنه !
 
سرناچی کم بود یکی هم از غوغه اومد !
 
سری را مه درد نیمکند دستمال مبند !
 
سری که عشق ندارد کدوی بی بار است . (( لبی که خنده ندارد شکاف دیوار است ... ))
 
سری که عشق ندارد کدوی بی بار است . (( لبی که خنده ندارد شکاف دیوار است ... ))
 
سزای گرانفروش نخریدنه !
 
سسک هفت تا بچه میآره یکیش بلبله !
 
سفره بی نان جله، کوزه بی آب گله !
 
سفره نیفتاده ( نینداخته ) بوی مشک میده !
 
سفره نیفتاده یک عیب داره ! سفره افتاده هزار عیب !
 
سفید سفید صد تومن، سرخ و سفید سیصد تومن، حالا که رسید به سبزه هر چی بگی میارزه !
 
سقش سیاه است !
 
سگ بادمش زیر پاشو جارو میکنه !
 
سگ باش، کوچک خونه نباش !
 
سگ پاچه صاحبش را نمیگیره !
 
سگ، پدر نداشت سراغ حاج عموشو میگرفت !
 
سگ چیه که پشمش باشه !
 
سگ درحضور به از برادر دور !
 
سگ در خانه صاحبش شیره !
 
سگ داد و سگ توله گرفت !
 
سگ دستش نمیشه داد که اخته کنه !
 
سگ را که چاق کنند هار میشه !
 
سگ زرد برادر شغاله !
 
سگست آنکه با سگ رود در جوال !
 
سگ سفید ضرر پنبه فروشه !
 
سگ سیر دنبال کسی نمیره !
 
سگش بهتر از خودشه !
 
سگ که چاق سد گوشتش خوراکی نمیشه !
 
سگ گر و قلاده زر ؟!
 
سگ ماده در لانه، شیر است !
 
سگ نازی آباده، نه خودی میشناسه نه غریبه !
 
سگ نمک شناس به از آدم ناسپاس !
 
سگی به بامی جسته گردش به ما نشسه !
 
سگی که برای خودش پشم نمیکند برای دیگران کشک نخواهد کرد !
 
سگی که پارس کنه ، نمیگیره !
 
سلام روستائی بی طمع نیست !
 
سنده را انبر دم دماغش نمیشه برد !
 
سنگ به در بسته میخوره !
 
سنگ بزرگ علامت نزدنه !
 
سنگ بنداز بغلت واشه !
 
سنگ خاله قورباغه را گرو میکشه !
 
سنگ کوچک سر بزرگ را میشکنه !
 
سنگ مفت، گنجشک مفت !
 
سنگی را که نتوان برداشت باید بوسد و گذاشت !
 
سواره از پیاده خبر نداره، سیر از گرسنه !
 
سودا، به رضا، خویشی بخوشی .
 
سودا چنان خوشست که یکجا کند کسی ! (( دنیا و آخرت به نگاهی فروختیم )) (( قصاب کاشانی ))
 
سودا گر پنیر از شیشه میخوره !
 
سودای نقد بوی مشک میده !
 
سوراخ دعا را گم کرده !
 
سوزن، همه را میپوشونه اما خودش لخته !
 
سوسکه از دیوار بالا میرفت مادرش میگفت : قربون دست و پای بلوریت !
 
سهره ( سیره ) رنگ کرده را جای بلبل میفروشه !
 
سیب سرخ برای دست چلاق خوبه ؟!
 
سیب مرا خوردی تا قیامت ابریشم پس بده !
 
سیبی که بالا میره تا پائین بیاد هزار چرخ میخوره !
 
سیبی که سهیلش نزند رنگ ندارد ! (( تعلیم معلم بکسی ننگ ندارد ))
 
سیلی نقد به از حلوای نسیه !

 

 



[ چهارشنبه 85/10/6 ] [ 8:23 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

きらきら