هو اللطیف

مطالب مفید، دلنوشته ها و ... این وبلاگ تقدیم به همه بیداردلان

چشمه‏سار عدالت‏

چشمه‏سار عدالت‏

تصویر زندگى، شیرینى و تلخى‏هایى در هم
آمیخته دارد که سکوت مرگبار حاکم بر آن نقابى ساخته است بر چهره حقیقت و
حقانیت، تا با بى‏شرمى تمام آن را مستور سازد؛ چهره‏اى که طاعون دروغ و
مکر از آن واقعیتى دیگر جلوه مى‏دهد. زمان و مکان معناى مجازى را به یدک
مى‏کشند و کذب بودن‏شان تابلویى است بر درِ سراچه عمر، عمرى که در این
وادى بى‏سر و سامان به دنبال نقاشى مى‏گردد که رنگى بر دیوار هستى بزند یا
که معمارى را مى‏جوید تا این بناى بى‏اساس را از نو بسازد تا هیچ زلزله شک
و تردید نتواند آن را فرو ریزد.
شاید باغبان نام‏آشناى غریب! چاره‏ساز
این مشکل باشد. حتماً او مى‏تواند باغ عمر را از این خشکسالى و زوال
برهاند یا که چوپانى هم‏دوش صحرا این سرنوشت آواره را از بلاتکلیفى نجات
دهد و به یکباره گرگ‏هاى بى‏رحم تاریخ را بر اعماق دره وحشت روانه سازد.
آرى
این سپیده امید طلوع خواهد کرد و شبنم عشق را بر دیده مشتاقانش هدیه خواهد
داد. او که نسیم نگاهش طراوت‏بخش دل‏هاست و ترنمش هر جنبنده‏اى را به رقص
وا خواهد داشت. نگاه و چشمان بسته ما هرگز گشوده نخواهد شد مگر در لحظه
ورود او بر صفحه باورهایمان و قلب ما نمى‏تپد مگر با اشارت ید بیضاى او،
که نور ایمان از آن ساطع مى‏شود، همان نورى که از سوى حضرت حق به او
ارزانى شده و با گوشت و خونش عجین گشته است.



[ شنبه 89/3/29 ] [ 7:50 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

きらきら