تا به جفایت خوشم
تا به جفایت خوشـــــم ترک جفا کرده ای
ایـــــــــن روش تــــــازه را تازه بنا کرده ای
مــــن ز لبت صد هزار بوسه طلب داشتم
هر چه به من داده ای وام عطا کــرده ای
دوش ز دست رقیب ساغر می خورده ای
من به خطا رفته ام یا تو خطا کـــــرده ای
خوش آنکه حلقه های سر زلف وا کنی یوانگان سلسله ات را رها کنی
***
کارجنون ما به تماشا کشیده است یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی
***
تو عهد کرده ای که نشانی به خون مرا من جهد می کنم که به عهدت وفا کنی
***
تا کی در انتظار قیامت می توا ن نشست برخیز تا هزار قیامت به پا کنی
***
دانی که چیست حاصلت از عاشقی
جانــــانه را ببینی و جان را فدا کنی
[ پنج شنبه 89/7/8 ] [ 12:29 عصر ] [ مجتبی نصیری ]