باز تکههای ابر سیاه در دل آسمان، میخواهند حکایت تلخی
را بسرایند، نوری بر دستان مدینه تشییع
میشود. اینک امام علم و دیانت و سراینده سرود زیبای خدا پرستی،
به سوی معبود میشتابد. اکنون فرزند دیگری از خاندان آل عبا و عالم دین خدا زهر تلخ دسیسههای پلیدان را
مینوشد، او امام همه خوبیها و خانه همه
دانشها، امام جعفر صادق
علیهالسلام است.
در کوچه کوچه یثرب،
بوی غربت و یتیمی میوزد! از درها، دیوارها،
پنجرهها، ملال و ماتم میبارد! سینهها، داغ بزرگی را به دفترش میکشند و جانها، در آتش مصیبتی عظیم
میگدازند! چشمها به خون مینشینند و دستها،
بیتابیشان را به سرها میکوبند! شاید بلایی بزرگ نازل شده؟ شاید خورشید نقاب بر چهره افکنده؟
بقیع! ای گنجینه
دردها و اندوهها، ای نهان خانه اسرار آسمانی!
لب باز کن! از
ناگفتنیها بگو! از دردهای نهانت بگو! امشب میزبان کدام عزیزی؟
امشب، کدام بهشت
گمشده در تو پدیدار خواهد شد؟ کدام آفتاب، در خاکت طلوع خواهد کرد؟
با من سخن بگو! آن چه را که تو میدانی و ما
نمیدانیم! از اندوههای بیشماری که
جگرت را به آتش میکشد!
از زخمهای فراوانی
که بر پیکرت نشسته است! بقیع!
ای سرزمین اندوههای آسمانی! امشب، سر به دامان کدام عزیز خواهی گذاشت! در ذهن لحظههایت، حضور افلاکی کدام
مهربان جاری است! امشب، گویا میهمان
عزیزی داری!
بقیع! آماده باش! بزم
پذیرایی بیارای! دیده را فرش راهش کن!
آغوش بگشا! و جسم بیجانِ جان عالم را، در برگیر!
آرامتر! که این پیکر مطهر، زخم فراوان
دیده است! زخم کینهتوزی دنیا!
امروز اشکهای تمام
عاشقان خاندان علی از ابرهای
غمگین آسمان بقیع میبارد و هر باربه یاد آن لحظه که زهر خصم را نوشیدی، جگرهامان به خون مینشیند و با
چشمانی نمناک فریاد میزنیم:
اِنّا
تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّه ـ یا وَجیها
عِنْدَ اللّه، اشفع لنا عند اللّه
درود بر تو ای ششمین پیام خدا بر زمین
امام صادق علیهالسلام میفرمایند
:
دوستان خدا آنانند که هنگامی که مشاهده
کنند، مردم حرامهای خدا را حلال میشمارند، مانند پلنگ زخم خورده غضبناک شوند.
چهار چیز نشانه نفاق است: سنگ دلی، اشک نریختن،
اصرار بر
گناه، حرص بر دنیا .
[ یکشنبه 89/7/11 ] [ 10:42 صبح ] [ مجتبی نصیری ]