ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد
او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد
مسموم شد
ز زهر جگر سوز اُمّ فضل از روی شوق در ره جانانه جان سپرد
ای باب الحوائج، یا جواد الائمه!
ای بهارِ نُهُم، تو را شهید کردند؛ در حالی که هنوز بیش از 25 گُل در باغِ عمرت
شکوفا نشده بود.
آسمان، یتیمیاش را با ستارگانی از جنسِ خون میگرید.
زمین، بر مدارِ اندوه میچرخد و سیاره های درد، منظومهای از عزا را
پدید میآورند.
ای
خورشیدِ
شهید! کدام فرشته است که اشکبارت نیست؟! کدام انسان؟ کدام جنگل؟! کدام کوهستان؟ کدام دشت؟ کدام
دریا؟ کدام صحرا؟ کدام رودخانه؟ کدام پرنده؟ کدام آسمان و کدام کهکشان است که سوگوارت نباشد؟!
امام محمد تقی ع:
بدان که
از دید خداوند پنهان نیستی پس بنگر که چگونه هستی!
[ شنبه 89/8/15 ] [ 3:53 عصر ] [ مجتبی نصیری ]