از چه بنویسم ؟
امشب که سقف بی ستاره اتاقم بر سرم سنگینی می کند ، مانده ام که از چه بنویسم ...
از آنهایی که دیروز با من بودند و امروز رفته اند یا از تو که همیشه حرفهای مرا می خوانی ...
از چه بنویسم ؟ از آسمانی که در حال عبور است یا از دلی که سوت و کور است ؟
از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان ؟ از خاطراتی که با تو در باران خیس شد یا
از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد ؟
باز چه بنویسم ؟
از چتری که هرگز زیر آن نه ایستادم یا از حرفهایی که هرگز به زبان نیاوردم ؟
من عاشق خیابانی هستم که قسمت نشد با هم در آن قدم بزنیم ، من دلبسته درختی هستم
که فرصت نشد اسممان را روی آن حک کنیم ...
اگر قرار باشد بنویسم ...
باید در همه سطرهای دفترم حضور داشته باشی ، نفس های تو می تواند برگ برگ دفترم را
از پائیز پاک کند ، من بیقرار حرفهای ناب توام ...
[ دوشنبه 89/12/16 ] [ 9:7 صبح ] [ مجتبی نصیری ]