شهادت هفتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام موسی بن جعفر (ع) بر شما دوستان عزیز تسلیت باد
می گویم یا بابَ الحوائج !
و تنها نگاه می ماند و قطره قطره اشکهای بی صدا!
تنها نگاه می ماند و قطعه قطعه سخنی بر گلو خشکیده: السَّلامُ عَلَی الْمُعذَّبِ فی قَعر السُّجُون...
... و یک باره، آتشفشان دل می آشوبد و گریه، سراسر گونه هایم را به مرثیه می خواند:
و ظُلَمِ الْمَطَامیرِ ذِی السَّاقِ الْمَرضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ...
آه! چه تلخ است، نگاه آزادی را زندانی کردن! چه زشت است آسمان را به زندانبان سپردن!
آه، که ناگوار است؛ اهریمن بر سریر و سلیمان در تاریکنای تنهایی ها!
چه جانگداز است، غروبی که سعی کند خورشید را به لحظه های فراموشی بسپارد
می گویم: یا بابَ الحوایج!
و در قنوتم، کهکشانی از نیاز، نقش می بندد؛ انگار تمام دردهای بشری، با دعای تو قابل درمانند! آرزوهای بسیاری از دلم می گذرد، امّا تمام آرزوهایم معطوف به زیارتت می شود، تا بیایم و از نزدیک درد دل کنم و بنالم؛ بنالم از داغ و غصههایی که دارم! بنالم از تنهایی و مثل نی، از جداییها شکایت کنم.
با تو از نیایشهای انتظار بگویم؛ انتظاری که قرنهاست، تمام آرزوهایمان را به خود معطوف کرده است؛ آرزوی ظهور موعود!
آرزوی حضور آن صداقتِ محض بر سریر عدالت! آرزوی سپیده ای بدون فلق و آسمانی بدون ابر!
مولا جان، بابَ الحوائج! دردمندانیم، جویای درمان؛ اینک این تو و کَرَمت!
!
[ دوشنبه 90/4/6 ] [ 8:57 صبح ] [ مجتبی نصیری ]