اربعین شهادت مولایم ابا عبدالله الحسین (ع) بر شما دوستان عزیز تسلیت باد
چهل وادی دویدم منازل صبر را.
چهل وادی کشیدم بر دوش خود رنج را.
چهل وادی فرو خوردم بغض را.
چهل وادی ویران شدم در خویشتن؛
خراب گشتم برادر، در خرابههای شام.
فرو ریختم برادر، در گریههای شبانه سه ساله.
زینت پدر را زیر خندههای خویش به تاراج بردند.
حرمت فرزندانت را نادیده گرفتند.
چهل وادی صبر کردم، برادر! صبر کردم؛ صبری جمیل برادر؛ «ما رأیت إلاّ جمیلا«.
[ یکشنبه 89/11/3 ] [ 1:15 عصر ] [ مجتبی نصیری ]
بدترین دوست، کسی است که برای او به رنج و زحمت افتی.حضرت علی(ع)
هم نشین بی خرد مباش، که کار زشت خود را زیبا جلوه داده، دوست دارد تو همانند او باشی. حضرت علی(ع)
کار اندکی که ادامه یابد، از کار بسیاری که از آن به ستوه آیی امیدوار کننده تر است. حضرت علی(ع)
هنگامی که توانایی فزونی یابد، شهوت کاستی گیرد. حضرت علی(ع)
ای فرزند آدم ! خودت وصی مال خویش باش، امروز به گونه ای عمل کن که دوست داری پس از مرگت عمل کنند. حضرت علی(ع)
تندخویی بی مورد نوعی دیوانگی است، زیرا که تندخو پشیمان می شود، و اگر پشیمان نشد، پس دیوانگی او پایدار است.حضرت علی(ع)
هر گاه تهیدست شدید با صدقه دادن، با خدا تجارت کنید.حضرت علی(ع)
وفاداری با خیانت کاران نزد خدا نوعی خیانت، و خیانت به خیانت کاران نزد خدا وفاداری است. حضرت علی(ع)
ای فرزند آدم ! اندوه روز نیامده را بر امروزت میفزا، زیرا اگر روز نرسیده، از عمر تو باشد خدا روزی تو را خواهد رساند. حضرت علی(ع)
هر گاه مستحبات به واجبات زیان رساند آن را ترک کنید. حضرت علی(ع)
جاهلان شما پر تلاش، و آگاهان شما تن پرور و کوتاهی ورزند ! .حضرت علی(ع)
هر گاه خدا بخواهد بنده ای را خوار کند، دانش را از او دور سازد. حضرت علی(ع)
مردم فرزندن دنیا هستند و هیچ کس را بر دوستی مادرش نمی توان سرزنش کرد. حضرت علی(ع)
از نافرمانی خدا در خلوت ها بپرهیزید، زیرا همان که گواه است، داوری کند. حضرت علی(ع)
بی نیازی از عذرخواهی، گرامی تر از عذر راستین است.حضرت علی(ع)
برای هر کسی در مال او دو شریک است: وارث، و حوادث. حضرت علی(ع)
برترین بی نیازی و دارایی، ناامیدی است از آنچه در دست مردم است. حضرت علی(ع)
ستودن بیش از آن چه که سزاوار است نوعی چاپلوسی، و کمتر از آن، درماندگی یا حسادت است. حضرت علی(ع)
سخت ترین گناه آنکه گناهکاران را کوچک بشمارد.حضرت علی(ع) ادامه مطلب...
[ دوشنبه 89/10/27 ] [ 3:44 عصر ] [ مجتبی نصیری ]
حضرت على(ع): «اَکْبَر العَیْب اَنْ تَعیِبَ ما فیکَ مِثْلُه؛
بزرگترین عیب آن است که چیزى را عیب بدانى که مانند آن در خود توست.»
نهجالبلاغه، حکمت/353
گویى آیینه چشم آدمى، منشور هشتوجهى است که خطاى دیگرانى را که از مقابل او مىگذرند، به هزاران تصویر باز مىتاباند و گاه به سبب زنگارهاى کجاندیشىاش، آن را با اعوجاج بیشترى نشان مىدهد و یا با تیرگىهاى خمیرمایه وجود خود بر زشتى آن مىافزاید، بىآنکه لحظهاى از وراى آیینهاى که خودش را پشت آن پنهان کرده، سرى بکشد و نگاهى بیندازد به صاحب آیینهاى که تصویر حقیقى خویش را فراموش کرده است و از نقایص همه رخ نشان مىدهد، جز آنکه آیینهدارى مىکند.
چگونه است که ما طبیبانى هستیم که براى دردهاى جزئى دیگران نسخههاى طولانى تجویز مىکنیم و گاه از درمانشان ناامید شده و پیش از آنکه از دست بروند، بر مرگشان فاتحه مىخوانیم، ولى لحظهاى به معاینه روح زخمى خود نمىپردازیم و از بیمارىهاى سخت و خطرناک خود احساس نگرانى نمىکنیم. حال آنکه مدتهاست این بیمارىِ غفلتزدگىِ از خویشتن، سراپاى وجودمان را گرفته است و دردِ خودبزرگبینى در رگ و ریشهمان جا خوش کرده است و پندارهاى باطل خونمان را به آلودگى کشانده است.
برخى از ما آنقدر در پى یافتن عیوب مردم بو کشیدهایم که بوى تعفن لجنزاى وجودمان را از یاد بردهایم و آن همه سرگرم تجسس در امور خلایق شدهایم که وقتى براى سرکشى به خرابههاى دلمان باقى نمانده است و آنچنان در عتاب مضحک افتادگان در باتلاق گناه خنده سر دادهایم که صداى گریه خود را در وقت فرو غلتیدن در همان منجلابها نمىشنویم.
آن کس که آیینه در دست مىگیرد تا دنیاى درونى آدمها را به خودشان نشان دهد، باید راه و رسم آیینهبودن بداند و به حقیقتِ صیقلیافته خویش رسیده باشد و گرنه آیینهاى که خود، رنگ کهنگى و زنگار بطالت گرفته باشد، بهتر است ابتدا به جلاى خویش بپردازد و دستى به سر و گوش خود بکشد تا بعد که نوبت به دیگران رسد.
بد نیست که گهگاه چشمانمان را به روى دنیا ببندیم و در تاریکى جهلى که نسبت به خودمان داریم به انکشاف نورى در ظلمات غفلت آلودگىمان بیندیشیم که در وقت اصلاح و درمان، هیچ کس بر خودمان مقدمتر نیست.
[ سه شنبه 89/10/21 ] [ 9:6 صبح ] [ مجتبی نصیری ]
امام باقر (علیه السلام) می فرمایند:
« الکَمالُ کُلُّ الکَمالِ اَلتَفَقَّهُ فی الدّین وَ الصَّبرُ عَلی النائِبَة وَ التَقدیرِ المَعیشَة »
(بحار الانوار ،ج 78 ،ص 172 )
همه کمال: آگاهی در دین، پایداری در دشواری، و اندازه گیری در (مخارج) زندگانی است.
[ شنبه 89/10/18 ] [ 1:14 عصر ] [ مجتبی نصیری ]
یا لَیتَنا کُنّا مَعَک آرزوی رستگار شدن و رسیدن به فوز و فیض شهادت در رکاب ولیّ خدا ، برای کسانی که در معرکه کربلا نبوده اند ، آرزوی شیرینی است . شهادت را رستگاری دانستن و آرزومندی برای در آن فیض ، هم خطّی با سیدالشهدا ع است . این آرزو در زیارتنامه های آن حضرت با عبارتهای مختلفی بیان شده است . از قبیل : « فُزتُم وَللّهِ فَلَیتَ اَنّی مَعَکُم فَأَفُوزَ فَوزاً عَظیماً » ، « یا لَیتَنی کُنتُ مَعکم فَأَفوزَ فَوزاً عَظیماً » ، « فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعکم فَأفوزَ مَعَکم ». جلوه این آرمان والا ، در هر عصری می تواند آشکار شود ، چرا که وقتی هر روز عاشورا و هر جا کربلا باشد و خط جهاد و شهادت بروی پیروان حق گشوده باشد ، صداقت زائر در این ادعا ، در جبهه های نبردش با ستمگران دیده می شود و این آرزو بعمل می رسد . نمونه آن در جبهه های دفاع مقدس در جمهوری اسلامی مکرّر دیده شد .
آنان که عمری خطاب به مولایشان « یا لَیتَنا کُنّا مَکم ... » گفته و بر غربت و تنهایی و مظلومیت حسین ع گریسته بودند ، وقتی کربلای جبهه های حق ، برای حسین زمان ناصر و یاور می طلبید ، به میدانهای رزم شتافتند و جان فدا کردند و نشان دادند که اگر در عاشورا هم بودند ، همچون اصحاب شهید آن امام ، عاشقانه جان نثار می کردند . جمله « یا لیتنا ... » هم اعلام موضع و جانبداری از برنامه و حرکت عاشورایی شهدای کرباست ، هم اعلام آمادگی برای حضور در کربلا های مکرّر تاریخ ، شعار شهادت طلبان است و آرزوی وارستگان از تعلقات دنیوی ، چرا که نوع شهادتی که حسین علیه السلام و اصحابش در کربلا پذیرا شدند ، غبطه همه انسانهای آزاده در دورانهاست . در حدیث مفصّل امام رضا علیه السلام خطاب به ریّان بن شبیب آمده است : « یا رَیّانُ ! اِن سَرَّکَ اَن یَکونَ لَکَ مِنَ الثّوابِ مِثلُ مَا لِمَنِ استَشهَدَ مَعَ الحُسین ع فَقُل مَتی ما ذَکَرتَهُ : یا لَیتَنی کُنتُ مَعَهُم فَأَفُوزَ مَعَهُم فَوزاً عظیماً ». اگر دوست داری که ثواب شهیدان کربلا را داشته باشی ، هرگاه بیاد آن حادثه افتادی بگو : کاش من نیز با آنان بودم و با آنان به رستگاری بزرگ می رسیدم . این آرزو ، نشان دهنده زمینه تفکرات عاشورایی در دل انسان است .
[ شنبه 89/10/18 ] [ 8:40 صبح ] [ مجتبی نصیری ]
هیچ نوشدارویی شگفت تر از عشق نیست ... پروردگارا!
نوش داروی عشق در دستانِ اوست...
او که نامش خداوند است...
من برای هر که نویسم
به تو می رسد آخر!...
چه آرامشِ بهشت گونه ای دارند
لحظه هایی که سرشارند از تو...
خدایا!
تو پناهِ منی وقتی راهها
با همه وسعتشان تنگ می شوند...
این دم ِ مستی ساز توست
که تا واحه های بی نشان عشقم می رساند...
ای لطیف ترین آرامشِ هستی
تکرارِ نامِ مقدست
بی قراریِ وجودم را به آرامشی بهشتی بدل می کند...
یا الرحم الراحمین...
مرا بگذار تا حیران بمانم چشم بر ساقی...
[ شنبه 89/9/27 ] [ 1:1 عصر ] [ مجتبی نصیری ]
الهی داراتر از من کیست که تو دارایی منی...
دست های ناتوانم را بگیر...
مهربانا !
ای آن که ،
به کسی که بندگان بر او رحم نمیکنند
رحم میکنی..
یا الرحم اراحمین...
من آشنای غریبم..
در این خلوتِ تنهایی..
در این بیراهه های بینهایت..
در این دوندگیهای پرشتاب بی مقصد..
در این نگرانیهای اضطراب آفرین..
در این سردرگمیهای پی در پی..
دست های ناتوانم را بگیر...
مهربانی آرام بخشت را بر کوچه های تشنه دلم بباران...
[ چهارشنبه 89/9/17 ] [ 5:30 عصر ] [ مجتبی نصیری ]
فرا رسیدن ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش را محضر مبارک حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه و همچنین همه ی شیعیان و محبین اهلبیت پیامبر ص و شما دوستان عزیز تسلیت می گویم
باز محرم شد و دلها گرفت...
ماهی که منظومه خونین عشق و شهادتی است که حسین(ع)و یارانش آن را سروده اند.
محرم، ماه کربلاست و کربلا میعادگاه عاشقان.
میعاد با عشق و عطش،میعاد با دستان بریده،
میعاد با کمرخمیده،میعاد با لبان خشکیده،میعاد با...
کاروان به میعادگاه نزدیک می شود.
این کاروان از حجی نا تمام آمده است،آخر مگر اینجا کعبه است که حج ناتمام را تمام کنند؟
آری ابراهیم زمان می خواهد آن جا حج ناتمامش را تمام کند وعید قربانش را برگزار نماید.
بیابان دشت بلا از دیدن آنها و بوی عطر دل انگیزشان مدهوش می شود.
آسمان با حسرت نگاه می کند.فرشته های الهی مضطرب و نگرانند.
خورشید پا بر سینه زمین می گذارد و همه مضطربانه او را می نگرند.
زمین،آسمان،ستاره ها،دشت بلا،آب فرات و فرشته ها و...
با حسرت قد و قامت ابراهیم زمان و همراهانش را برانداز می کنند و زیر لب می گویند
ای کاش آن روز نرسد!
ای کاش واقعه ای که پیش بینی شده است اشتباه باشد! اما مگر می شود که کلام خورشید عدالت اشتباه باشد؟
آری اینجا کربلاست،میعادگاه عشق و خون.
آری باز محرم آمد تا طنین صدای حسین(ع) بار دیگر احیاگر دل و دین مردم گردد.
[ دوشنبه 89/9/15 ] [ 2:5 عصر ] [ مجتبی نصیری ]
حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند :
بهترین اعمال نزد خداوند ، حفظ زبان است و بیشترین گناهان فرزند آدم از زبان اوست
هر که مردم از زبان او بترسند ، از اهل جهنّم است .
[ دوشنبه 89/9/8 ] [ 9:50 صبح ] [ مجتبی نصیری ]
یا امیرالمومنین یا ذا الکرم یا امام المتقین یا ذا النعم
اننا جئنا کفی حاجاتنا لا تخیبنا و قل فیها نعم
صدای محبوب قلوب عارفان، حضرت ختمی مرتبت صلیاللهعلیهوآله در سراسر هستی طنین میاندازد:
«مَنْ کُنْتُ مَولاهْ، فَهذا عَلیٌّ مَولاهْ» آی مردم! اینک این دست مولای شماست، این همان وعده عظیم الهی است؛
این همان«نَبأُ العظیم» و «آیتُ الکبری»ست؛ این همان تصویر روشنِ إِنَّمَا وَلیِّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ... در قاب قرآن است؛
... آنگاه، دستهای پیامبر صلیاللهعلی هوآله به دعا گشوده میشود:
الهی! دوستش بدار، آن که علی را دوست خواهد داشت و دشمن بدار، هر که با او دشمنی خواهد کرد
! یاریاش کن،کسی که او را یاری خواهد کرد و وا بگذار، هر که او را، وا خواهد گذاشت!
آمینِ فرشتگان، در ذره ذره هستی انعکاس مییابد و پیامبر صلی اللهعلیهوآله خشنود از ادای رسالتش، با نگرانی به
آینده مینگرد؛ آیندهای که اطمینان بخش به نظر نمیرسد.
علی علیهالسلام ، آن نورِ اَزَلی است که پیش از آفرینشِ جهان، در رگانِ هستی، جاری بود.علی علیهالسلام ، آن هدایتکننده
بزرگِ بهشت است که اگر دستهای بیعت، با او راستین بودند، کام زمین، در عطش عدالت نمیسوخت.
آری، علی علیه السلام مردی است که تمامی فضیلتها و مکارم، در وجودش جلوهگری میکند
مهربانا، تو را سپاس که ریسمان نجات ولایت مولا علی و فرزندانش را ـ که درود تو بر آنها باد ـ
به سویمان فرستادی. تو را سپاس که به این روز، گرامیمان داشتی و باران کرامت بر ما باریدی.
دلهامان را به عهدی که بر ولایت با تو بستیم محکم کردی، قلبهامان را
به میثاقی که در باب ولایت از ما گرفتی پایدار ساختی و انکار روز قیامت را بر ما نخواستی.
تو را سپاس که کمال دین و اتمام نعمتت را در ولایت امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب علیهالسلام ، نهادی.»
تو را سپاس میگوییم و شکر میکنیم.
[ چهارشنبه 89/9/3 ] [ 8:47 صبح ] [ مجتبی نصیری ]