هو اللطیف

مطالب مفید، دلنوشته ها و ... این وبلاگ تقدیم به همه بیداردلان

بهار

با سلام خدمت دوستان گلم

امیدوارم در این ایام بهاری، دلتان همیشه شاد و بهاری و  لبخند بر لبانتان شکوفا باشد. دلم برای تک تکتان تنگ شده و امیدوارم روزی روی گلتان را ببینم.

وقتی صحبت از بهار میشه همیشه شادی را به دنبال دارد چون سال جدید ما ایرانیان هم در بهار آغاز میشه بنابراین بهار را دوست داشتنیتر از دیگر فصلها میبینم اما چه بهاری؟ 

بهار آمد بهار ما نیامد * گل آمد گلعذار ما نیامد

در هر صورت امیدوارم روزی آن بهاری که آمدنش موجب برکت و رحمت فراوان است بیاید

بهار، پیام آور رویش و شادی است و امام زمان (عج)

بهار آشنای دل ها و سبزی روزگاران است.

مهم نیست چند بهار در کنار هم زندگی کنیم باور کنید مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است در پایان زندگی خیلی از ما خواهیم گفت: کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم تا خوب بهم نگاه کنیم و همه ناگفته های مهر آمیز یک عمر را در چند ثانیه بگوییم ای کاش با خاطره ها زندگی نمیکردیم

برایم دعا کنید



[ یکشنبه 87/1/25 ] [ 9:27 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

جملات قشنگ

بنام آنکه مهرش همیشه رهگشاست

به دست آوردن خوشبختی بزرگ ترین فتح زندگی است.

لذتی که در فراق هست در وصال نیست چون در فراق شوق وصال هست و در وصال بیم فراق

داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند ، این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند

عشق را به کسانی بدهید که لایق آن هستند نه تشنه آن زیرا تشنه روزی سیراب خواهد شد

عشق از هر گل سرخی دلپذیر تر است ، اما خارهای آن قلب تو را عمیق تر از هر خاری سوراخ می کند .

 

تا که بودیم نبودیم کشت ما را غم بی همنفسی   

حال که رفتیم همه یار شدند خفته ایم همه بیدار شدند

 

چقدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست!

روحی که یک بار سایه خدا را دیده باشد ، هرگز از اشباح ابلیسان نخواهد ترسید

زمانی که متولد شدم یکی تو گوشم گفت تا آخر عمر با تو هستم! خندیدم و گفتم:تو کی هستی؟ گفت: غم و تنهایی

اگه مثل اشک تو چشمام بودی برای نگه داشتنت تا آخر عمر گریه نمیکردم

می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟ چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوای از دستش بدی

هر گاه دیدی در اوج قدرت هستی به حباب فکر کن!

زندگی با همه وسعت خویش محمل ساکت غم خوردن نیست حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست زندگی رفتن و راهی شدن است زندگی جنبش راهی شدن است. از سر آغاز وجود تا جایی که خدا می داند

  وقتی از همه جا نا امید شدی برو توی کوه فریاد بزن که آیا هنوز امید هست؟

آن موقع خواهی شنید که هست هست هست...


زندگی را دور بزن و آن گاه که بر تارک بلند ترین قله ها رسیدی، لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت را خراشیدند.
برایم دعاکنید



[ شنبه 87/1/24 ] [ 8:42 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

آموخته ام ...

با سلام به شمادوستان گلم

 

آموخته ام ... که

تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی

 

حقیقت انسان به آنچه اظهار میکند نیست

بلکه حقیقت او نهفته در آن چیزی است که از اظهار آن ناتوان است

بنا بر این اگر خواستی او را بشناسی

نه به گفته هایش

بلکه به نا گفته هایش گوش بسپار.

 

عشق آن نیست که به هم خیره شوید عشق آن است که هر دو به یک سو بنگرید.

 

هر از گاهی توقف در ایستگاه بین راه ، فرصت خوبیست

برای دیدن مسیر طی شده

و نگریستن به راهی که پیش روست .

 گاهی برای رسیدن باید نرفت!

 

آموخته ام ... که

گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد،

 فقط دستی است برای گرفتن دست او،

و قلبی است برای فهمیدن وی.

 

آنگاه که ضربه های تیشه زندگی را بر ریشه آرزوهایت حس می کنی،

به خاطر بیاور که زیبایی شهاب ها از شکستن قلب ستارگان است.

 

آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است.

برایم دعا کنید



[ سه شنبه 87/1/20 ] [ 8:20 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

عید زهرا (س)

با سلام خدمت دوستان گلم

السلام علیک یا فاطمه الزهرا س

السلام علیک یا صاحب الزمان عج

فرا رسیدن عید الزهرا و سالروز آغاز امامت ورهبری حضرت

بقیه الله الاعظم برهمه جهانیان مبارک باد.

 

اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک
خداوندا اولین ستمگر نسبت به محمد و آل محمد ( علیهم السلام) را لعنت نما و تا آخرین نفر از کسانی را که در این ستم از او پیروی کنند از رحمتت دور کن.

هرآن زمان که یادی از غصب خلافت کنم

یاد،چـو از غــدیــرخــمّ و نقض بیعت کنم

به اولـــی و دومـــی و سومی  هـمیـشه لـعـنـت کنم
بدین عمل یقین که از عـلـی حمایت کنم

 

ربیع الاول که مصادف است با به هلاکت رسیدن عمر(لعنت الله علیه) توسط ابولولو.

 شیعیان در این روز با تبری جستن از بنی امیه و غاصبان امامت ، ولایت مداری و

 عشق خود را به حیدر کرار ابراز میدارند.

 شما هم با لعن بر عمر میتوانید این مستحب را به جا آورید. خداوند دلهای ما را به نور اهل بیت ع منور بگرداند و ما را از شیعیان راستینشان قرار دهد

برایم دعا کنید

 



[ دوشنبه 86/12/27 ] [ 8:18 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

ماجراهایی از ملا نصر الدین

با سلام خدمت همه دوستان گلم

 شهادت امام حسن عسگری (ع)  را به همه شما عزیزان تسلیت عرض مینمایم.

شاید بسیاری از شما عزیزان بگویید ، ملا نصر الدین دیگه چیه و این قصه ها دیگه قدیمی شده. ولی باید گفت که ملا نصرالدین متعلق به کشور ما و یا مشرق زمین نیست . او متعلق به قدیم نیست . او شخصیتی است که داستان هایش تمامی ندارد و هنوز که هنوز است حکایات با مزه ای که اتفاق می افتد را به او نسبت می دهند. و حتی او را با موضوعات امروزی مثل موسیقی جاز، رادیو و تلفن همساز کرده اند. در کشور های آمریکایی و روسیه او را بیشتر با شخصیتی بذله گو و دارای مقام والای فلسفی می شناسند.به هر حال او سمبلی است از فردی که گاه ساده لوح و احمق و گاه عالم و آگاه و حاضر جواب است.

 

مریض شدن ملا:

 وقتی ملا مریض شد جمعی از اقوامش به دیدن او آمدند، نشستند و خیال رفتن نداشتند. ملا که به تنگ آمده بود برخاست و گفت: خداوند مریض شما را شفا داد، برخیزید و به خانه بروید.

 

پشیمانی:

 شبی ملا در خواب دید که کسی 9 دینار به او می دهد. ملا به او گفت: که الاکرام بالاتمام ، ده دینارش کن . در این اثنا از خواب بیدار شد و چیزی در دست خود ندید. از گفته خود پشیمان شد. فورا" چشم بر هم نهاد و دستش را دراز کرد و گفت: همان 9 دینار را بده قبول دارم.

 

سرکه ی هفت ساله:

 شخصی نزد ملا آمد و پرسید : می گویند شما سرکه هفت ساله دارید آیا راست است؟ملا جواب داد بله ، آن شخص گفت: خواهش می کنم یک کاسه به من بدهید.ملا گفت: عجب ، اگر می خواستم آن را به هر کس بدهم که یک ماه هم نمی ماند و هفت ساله نمی شد.!

 

مردن ملا:

 روزی ملا از زنش پرسید: از کجا معلوم می شود که یک نفر مرده است؟ زنش جواب داد: اولین علامت این است که دست و پای او سرد می شود. چند روز بعد که ملا برای آوردن هیزم به جنگل رفته بود هوا خیلی سرد بود، دست و پایش یخ کرد.ناگهان به یاد گفته زنش افتاد و با خود گفت: نکند که من مرده باشم و خودم خبر ندارم.براثر این فکر خودش را به زمین انداخت و مانند مردگان دراز به دراز خوابید. اتفاقا" یک دسته گرگ گرسنه از راه رسیدند و اول به سراغ خر رفته و آن حیوان زبان بسته را از هم دریده و مشغول خوردن شدند. ملا آهسته سر خود را بلند کرد و گفت: حیف که مرده ام و گر نه به شما حالی می کردم که خوردن خر مردم این قدر ها هم بی حساب نیست!

 

حاضر جوابی ملا:

 روزی ملا به میدان مال فروشان رفته بود تا خر بخرد .جمع زیادی از دهاتی ها آن جا بودند و بازار خر فروشی رواج داشت. در این بین مردی که ادعای نکته سنجی می کرد با خری که بار میوه داشت از آن جا می گذشت خواست کمی سر به سر ملا بگذارد پس گفت: در این میدان به جز دهاتی و خر چیز دیگری پیدا نمی شود. ملا پرسید: شما دهاتی هستید؟ مرد گفت: خیر . ملا گفت: پس معلوم شد که چه هستید!



[ یکشنبه 86/12/26 ] [ 8:36 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

متن بی نقطه

بنام خدا

اسم الله را در کدام لوح، در کدام ماه و در کدام دل همهمه داری سر دهم.

ای همای مهر و مه روی ماهروی گره کور کارم سراسر دلم را احاطه کرده.

الهام مدح­های الهی صحرای دلم را مدعی سمای وصل دلدار کرده.

ای مهدی موعود درد و آه عالم سراسر دلم را رو سوی کوی وصال کرده.

مُهر مُِهر مهدی را دل داده ام و دل سوی مهر علی و اولاد علی دارم.

                  اگر مرا رها کردی دل سوی کدام دلداده ای دهم.     

دعا را در دل هر آدمی لعل طهر و اصلاح روح گماردی.

 

نویسنده:‏ زهرا اکبری



[ سه شنبه 86/12/14 ] [ 7:55 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

سپاس

با سلام دوستانم این متنها را از پروفایل یکی از دوستانم ضبط کردم ازش خوشم اومد بنابراین گذاشتم توی وبلاگم امیدوارم خوشتان بیاید

 

زندگی کوتاهتر از آن است که به خصومت بگذرد و قلب ها گرامی تر از آنند که بشکنند آنچه از روزگار به دست می آید با خنده نمی ماند و آنچه از دست برود با گریه جبران نمی شود فردا خورشید طلوع خواهد کرد حتی اگر ما نباشیم........

چیزی که خدا به ما می ده ..یه هدیه از طرف خداست با ما
و چیزی که ما می شیم یه هدیه از طرف ما به خداست
پس بی نظیر باشیم چون که برای خداییم...........................

خدای من
سپاس برای انچه به من بازگرداندی و انچه از من باز ستاندی
که در بازگشت ان حکمتی بود و در ستاندنش معرفتی
مرا بزرگ کن انقدر بزرگ که دریابم ان حکمتها و ان معرفتها را
خدای من سپاس
سپاس از لطفت که مرا دیدی و هر روز به من خندیدی
و من تورا با لبخندت میشناسم
که هر روزه در چشمان تو مینگرم و تو در
گوش من باز میخوانی که
همانا من از رگ گردنت به تو نزدیکترم
دست میکشم
تو همین جایی
چیزی در من می تپد که هر روز تو را به نام میخواند
سپاس برای طپیدن نبض حضورت.......



[ یکشنبه 86/12/12 ] [ 12:33 عصر ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

این چه عشقیست؟

این چه عشقیست؟!  چه عشقیست؟!  که بر دل دارم

                                           من از این عشق چه حاصل دارم

میگریزی ز من و در طلبت

                     باز هم کوشش باطل دارم

 

باز لبهای عطش کرده من

عشق سوزان تو را میجوید

میطپد قلبمو با هر طپشی

قصه عشق تو را میگوید

 بخت اگر از تو جدایم کرده

میگشایم گره از بخت چه باک

ترسم این عشق مرا

بکشد تا به سراپرده خاک 

برایم دعا کنید



[ دوشنبه 86/11/1 ] [ 8:30 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

مطالب جالب

با سلام خدمت دوستان گلم امروز هوای برفی و قشنگی است خیلی خوشحال شدم امیدوارم که همه ما دلهایمان سفید و شاد باشد.

هرگز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را ...
                       هرگز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را


 

سه چیز در زندگی بگذرد و دیگر باز نگردد : زمان ، واژه ها ، فرصت

سه چیز در زندگی هیچ وقت از بین نمی رود : صلح ، امید ، صداقت

سه چیز در زندگی بسیار ارزشمند هستند : عشق ، اعتماد به نفس ، دوستان

سه چیز که هیچ وقت قطعی نیستند : رویاها ، اینده ، موفقیت

سه چیز که زن و مرد را میسازد : درستی ، تعهد ، زحمت

سه چیز که زن و مرد را نابود میکند : الکل ، عصبانیت ، غرور

سه چیز که هنگامیکه از بین رفت سخت افزایش میابد : احترام ، اعتماد ، دوستان

سه چیزی که هرگز شکست نمیخورد : عشق حقیقی ، اراده ، اعتقاد

 

قدرت و صلابت یک مرد در پهن بودن شانه هاش نیست ، بلکه در این هست که چقدر میتونی به اون تکیه کنی و اون میتونه تو رو حمایت کنه.

قدرت و صلابت یک مرد این نیست که چقدر بتونه صداش رو بلند کنه.بلکه در اینه که چه جملات ملایمی رو میتونه توی گوشات زمزمه کنه.

قدرت و صلابت یک مرد به این نیست که چند تا رفیق داره . بلکه در این هست که چقدر با فرزندان خودش رفیق هست.

قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چقدر در محیط کار مورد احترام هست . بلکه در این هست که چقدر در منزل مورد احترام هست.

قدرت وصلابت یک مرد به این نیست که چقدر دست بزن داره . بلکه به این هست که چه دست نوازش گری میتونه داشته باشه.

قدرت وصلابت یک مرد به این نیست که چند تا زن عاشقشن . بلکه به این هست که تنها عشق واقعی یه زن باشه؟؟؟

قدرت و صلابت یک مرد به این نیست که چه وزنه سنگینی رو میتونه بلند کنه . بلکه بستگی به مسایل و مشکلاتی داره که از پس حل اونا بر بیاد.


زیبایی های یک زن به لباسهایی که پوشیده ... ژستی که گرفته و یا مدل مویی که واسه خودش ساخته نیست.

زیبایی یک زن باید از چشماش دیده بشه ، به خاطر اینکه چشماش دروازه قلبش هستن جایی که منزل گه عشق میتونه باشه.

زیبایی یک زن به خط و خال روی صورتش نیست ، بلکه زیبایی یک زن انعکاس در روحش داره.

محبت و توجهی که عاشقانه ابراز میکنه ، حیجانی که در زمان دیدار از خودش بروز میده ، زیبایی یک زن هست ، چیزی که با گذشت سالیان متوادی افزایش پیدا میکنه.


برایم دعا کنید


[ یکشنبه 86/10/16 ] [ 8:10 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

دلم برای برف تنگ شده
دلم برای برف بازی تنگ شده
برای شستن صورت هم بازی
برای فرار از دست رفقا که میخواستن بشورنت
برای نگاه پدرام که به اشتباها گوله برفی تو سرش خورده بود (معلم دبیرستانمون)ا
برای آدم برفی تو کوچه که صبح رفتگر خرابش میکرد
برای گوله برفی زدن به رهگذرا از پشت سر , که گاهی دعوامون میکردن و گاهی به گرمی می خندیدن
دلم برای خودم تنگ شده...
دلم برای دوستانم تنگ شده
امیدوارم دلهایمان مثل برف سفید و بی ریا باشد
امیدوارم که قدر همدیگر را بدانیم و به همدیگر مهر بورزیم
امروز وقتی برف را دیدم آنقدر خوشحال شدم که میخواستم به همه منتقل کنم
با آرزوی بهترینها برای شما دوستان


[ چهارشنبه 86/10/12 ] [ 8:54 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

きらきら