سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هو اللطیف

مطالب مفید، دلنوشته ها و ... این وبلاگ تقدیم به همه بیداردلان

جملات فلسفی

قصه عشقت را به بیگانگان نگو

چرا که این کلاغهای غریب بر کلاه حصیری مترسک نیز آشیانه می سازند . . .

.

تفاهم به معنای درک کردن نیست

بلکه به معنای توانایی تحمل تفاوتهاست . . .

.

 

 تفنگ های پر برای شلیک به مغزهای پر ساخته شده اند

و مغزهای خالی برای پر کردن این تفنگها . . .

(نیچه)

.

.شر با شر خاموش نمی شود چنان که آتش با آتش

بلکه شر را خیر فرو می نشاند و آتش را آب  . . ..

.

دو بیگانه ی همدرد

از دو خویشِ بیدرد

با هم نزدیک ترند . . .

(دکتر شریعتی)

.

پست ترین انسان کسی است که راز دوران دوستی را به وقت کدورت فاش سازد . . .

.

آنان که بودنت را قدر نمی دانند

رفتنت را “نامردی” میخوانند  . . .

.

نگاه می کنیم ولی هیچ گاه کسی را که برایمان درهای شادی را می گشاید نمی بینیم . . .

.

بخاطر بسپاریم که :

بخشنده از دست نمی دهد .

او همواره در حال بدست آوردن است . . .

.

به گذشت? خود هرگز نمی اندیشم، مگر آنکه بخواهم از آن نتیجه ای بگیرم . . .

( جواهر لعل نهرو )

.

.

ایستادگی کن تا روشن بمانی

شمع های افتاده خاموش می شوند . . .

(احمد شاملو)

.

دوست خوب داشتن بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از با هر کس بودن است . . .

.

زندگی گره ای نیست که در جستجوی گشودن آن باشیم

زندگی واقعیتی است که باید آن را تجربه کرد . . .

.

هر وقت داشتی یه ادمی رو تو ذهنت بزرگ می کردی

جا واسه پشیمونی هم بذار . . .

ادامه مطلب...

[ شنبه 93/8/24 ] [ 6:56 عصر ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

لحظه مناسب
منتظر لحظه مناسب نباش

همین لحظه رو بگیر و مناسب‌ش کن . . .


[ جمعه 92/12/16 ] [ 7:42 عصر ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

بهترین سوره و دعا قبل افطار

[ پنج شنبه 92/4/27 ] [ 9:1 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

آداب سخن گفتن در قرآن

آداب سخن گفتن در قرآن

1- سلام و درود

«إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاما» «سخنی جز سلام و درود نیست.»[1]

نوع و جنس گفتار ما باید به گونه‌ای باشد که طرف مقابل‌مان اذیت نشود. نوعِ کلام باید حیات بخش باشد و صدمه‌ای به طرف مقابل نرساند.

2- پرهیز از لغو

 «لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً» «در آنجا نه بیهوده‌ای می‌شنوند و نه [سخنی] گناه آلود.»[2]

گفتار ما لغو نباشد،‌ حرفی باشد که منفعت عقلایی اعم از معنوی یا مادی بر آن بار شود. گاهی اوقات زیاده‌گویی و تأکید و تکرار می‌تواند لغو باشد.

3- پرهیز از نسبت گناه و خطا به یکدیگر

«لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً» «در آنجا نه بیهوده‌ای می‌شنوند و نه [سخنی] گناه‌آلود.»[3]

با گفتارمان، نسبتِ گناه و خطا به یکدیگر ندهیم و فرافکنی نکنیم؛ چون در واقع گرفتار ظلمت نفس شده‌ایم.

4- بیان قاطع در کلام

«وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً» « ... و سخنی استوار گویید.»‌[4]

گفتار باید قاطع باشد و دیگران را به تردید نیاندازد. مطالب باید مرجع معتبر داشته باشد.

5- بیان احساسات در کلام

«قُلْ أُوحِیَ إِلَیَ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً»‌

«بگو: به من وحی شده است که تنی چند از جنّیان گوش فرا داشتند و گفتند: راستی ما قرآنی شگفت‌آور شنیدیم.» [5] «یَهْدی إِلَی الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِکَ بِرَبِّنا أَحَدا»‌ ‌[که] به راه راست هدایت می‌کند. پس به آن ایمان آوردیم و هرگز کسی را شریک پروردگارمان قرار نخواهیم داد.»‌[6]

شگفتی و احساس در کلام بیان شود، و صرف انتقال الفاظ بدون انتقال عواطف کافی نیست. آهنگ کلام باید تغییر کند.

6- پرهیز از تیزی و آزاردهندگی

«وَیْلٌ لِکُلِ هُمَزَةٍ لُمَزَة»‌ «وای بر هر بدگوی عیبجویی.» ‌[7]

در کلام باید از الفاظی استفاده کرده که هم پیام را منتقل کند و هم شنونده اذیت نشود و خدشه‌ای به او وارد نشود، به عبارتی نیش نداشته باشد.

7- پرهیز از تشبیهات نامناسب

«إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا»‌ «داد و ستد صرفاً مانند رباست.»[8]

تشبیه در کلام نوعی هنر است، باید سعی کنیم تشبیهاتی که در گفتار وارد می‌کنیم صحیح و مناسب باشد، چون تشبیهات نامناسب، منجر به رفتار نامناسب می‌شود.

8- پرهیز از تحقیر دیگران

«وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا وَ یَسْتَأْذِنُ فَریقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ إِنْ یُریدُونَ إِلاَّ فِراراً»‌ «و چون گروهی از آنان گفتند: ای مردم مدینه، دیگر شما را جای درنگ نیست، برگردید. و گروهی از آنان از پیامبر اجازه می‌خواستند و می‌گفتند: خانه‌های ما بی حفاظ است» و [لی خانه‌هایشان] بی حفاظ نبود، [آنان] جز گریز [از جهاد] چیزی نمی‌خواستند.» [9]

منافقین به م?منین اهل مدینه «یا اهل یثرب» می‌گفتند، یثرب نمادی برای فحشا بوده، ولی پیامبر(ص) فرمودند:‌ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» و این گونه، گذشته نامناسب آن‌ها را به رُخشان نکشیدند، پیام صحیح باید عاری از هر گونه تحقیر باشد، با کلام باید استعدادها بارور شود، نه اینکه افراد تحقیر شوند. ادامه مطلب...

[ سه شنبه 92/4/18 ] [ 8:27 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

پروردگارا

 



[ شنبه 92/4/1 ] [ 9:16 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

نتیجه دعا
امام سجاد علیه السلام:

«أَلْمُؤْمِنُ مِنْ دُعائِهِ عَلى ثَلاث: إِمّا أَنْ یُدَّخَرَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُعَجَّلَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُدْفِعَ عَنْهُ بَلاءً یُریدُ أَنْ یُصیبَهُ.»:

مؤمن از دعایش سه نتیجه مى گیرد:



1ـ یا برایش ذخیره گردد،

2ـ یا در دنیا برآورده شود،
3ـ یا بلایى را که خواست به او برسد، از او بگرداند.
میلاد پربرکتش بر همه شما دوستان عزیز تهنیت باد


[ پنج شنبه 92/3/23 ] [ 11:59 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

امیری حسین

http://islamicpics.ir/wp-content/gallery/hadith/imam-hossein-h.jpg



[ سه شنبه 92/3/21 ] [ 11:55 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

خدا

خــــدا تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمی شود.

تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد،با پای شکسته هم می توان سراغش رفت،

تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر برمی دارد،

تنها کسی است که وقتی همه رفتند می ماند، وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید، وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود.

و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد نه با تنبیه کردن.

خـــــــــــدا را برایتان آرزو دارم.




[ یکشنبه 92/3/19 ] [ 10:54 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

کربلا در کربلا میماند، اگر زینب نبود

 

سرّنی در نینوا می‌ماند، اگر زینب نبود                                    کربلا در کربلا می‌ماند، اگر زینب نبود

چهره سرخ حقیقت، بعد از آن طوفان رنگ                  پشت ابری از ریا می‌ماند، اگر زینب نبود

چشمه فریاد مظلومیّت لب‌تشنگان                             در کویر تفته جا می‌ماند، اگر زینب نبود

زخمه زخمی‌ترین فریاد، در چنگ سکوت                    از طراز نغمه، وامی‌ماند، اگر زینب نبود

در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ                    در گلوی چشم‌ها می‌ماند، اگر زینب نبود

ذوالجناح دادخواهی، بی‌سوار و بی‌لگام                         در بیابان‌ها رها می‌ماند، اگر زینب نبود



[ یکشنبه 92/3/5 ] [ 10:2 صبح ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

پدر ! تو را خجالت زده نبینم
توفرداپادشاهی؛دستکمدرخانهخودت. همهدوروبرتجمعمیشوند،همهدستپرمیآیند،هرکسیبایککادوبهاندازهوسعوسلیقهاش. میوههست،شیرینیهست،گلهست،خندهوشادیهستولیتو،بیتوقعفقط لبخندمیزنی از اینکهیکروزتقویم برایتوست.
توپدری؛چشموچراغچندنفر،امیدیکزنوچندفرزند.اماخستهای ،بارزندگی اینروزهابرایبیشترپدرهاسنگین است. صبحوشبِپدرهااینروزهاتقریبا بههمدوختهشدهاست؛شببهخانهمیآیندودرصبحی کهتاریکیاششبیهشباستازخانهبیرونمیروند،به یکامید؛تامینمعاش.
ولیبچههاشایداینراندانند. آنهاچهمیدانندپدروقتی ازخانهبیرونمیرودوبهمحلکارمیرسدچه سختیهاییدارد؟بچه ها ازدشواریهایکاربیخبرند،ازناسازگاریهای کارفرما،ازفشارهایعصبی،ازتنگناهایمحیطکار،ازبدهی،وام،قسط،قرضوحقوقیکهکفافسادهزیستن راهمنمیدهد.
بچههاوهمسرانگاهی ازاینماجراهاخبرندارند،برایهمیناستکهگهگاهخواستههایبیپایانشانرا دورپدر میچینندو اورامحاصرهمیکنند،اصرارمیکنند، تهدیدمیکنند،قهرمیکنند .
شایدهمبرایهمین استکهسربعضی ازپدرهاهمیشهپایین استوچشمبهزمینمیدوزند.
اماتوهمهاینسختیهاوناسازگاریهارابهجا ن میخری. کارمیکنیوقسطمیدهی. تحملمیکنی ودمبرنمیآوری . خستهمیشوی اماهمچنانمیخندی.  چونتوپدری ومسئولیتداری .پدر!  امروز،روزتوست

روزهمهپدرهایخستهومهربان،روزتمبارکوبداناگرنباشدچترتوبرسرمان ، روزمانبادلتنگیشبمیشود.ولیپدر! ارزشتوفقطبهنانآوریاتنیست،گرچه نانآوربودنبانامتوگرهخوردهاست. 

سرترابالابگیرولبخندبزنچوناگرتونباشی،یکپایزندگیمالنگمیزند.

 



[ پنج شنبه 92/3/2 ] [ 1:31 عصر ] [ مجتبی نصیری ]

نظر

きらきら